فتحی | شهرآرانیوز - متلک. کنایه و طعنه. پرخاش. مسخره کردن و بزن بزن. کسی گوش به حرف دیگری نمیکند. رساندن منظور و توضیح دادن به سختترین کار ممکن تبدیل شده است. حتی کار بهجایی رسیده کاربران همدیگر را به فحاشی در صفحههای افراد سرشناس دعوت میکنند و گاه کاربهجایی میرسد که ناچار کوتاه میآیند. پرفالوئرهایی که ناچارند هرچه کاربران بگویند بپذیرند و دیگر جرئت نکنند دستازپا خطا کنند.
همان ابتذال سازمانیافته نمایشنامه ناباکوف به اسم "دعوت به مراسم گردنزنی" که هدفش نمایش سلب هویت از آدمهاست و انگار اینجا در فضای مجازی آدمها غیر از خودشان و تفکر خودشان آنچه دوست دارند کسب نباید قدمازقدم بردارد.
گفتگوهای هنرمندان در این چندساله نشان میدهد فضای مجازی از چشمشان افتاده است. دیگر مثل سابق به آن اعتماد ندارند. از فضایی که وقت آمدنش همه هنرمندان آن را به فال نیک گرفتند، صفحه ایجاد کردند، ریز و درشت زندگی شان را داخلش ریختند. فضایی که دیگر در انحصار صداوسیما نبود، در انحصار مطبوعات هم که بخواهند حرف هایشان را تقطیع کنند. جایی بود که در هرلحظه میتوانستند اظهارنظر کنند و نظرات بقیه را هم بشنوند، اما خیلی زود همه چیز رنگ باخت.
حالا اگر این سلبریتیها آنچه که مردم میخواستند منتشر نمیکردند زیر شدیدترین حملات قرار میگرفتند. اگر کارگردانی از نظر مردم فیلم بدی میساخت یا حرفی میزد که به مذاق عدهای خوش نمیآمد، اما نظر صادقانه و صریح خودش بود، در کسری از ثانیه صفحه مجازی اش به آشوب کشیده میشد. برای همین خیلی از هنرمندان ترجیح دادند کامنت هایشان را ببندند. محل گفتگو و تبادل نظر حالا به محل درگیری، نزاع و فحاشی تبدیل شده؛ جایی که شایعهها و حرفهای در گوشی بدون هیچ پرده پوشی به اسم خبر و تحلیل و نقد دست به دست بین کاربران میچرخد.
محمدحسین مهدویان، کارگردان سریال «زخم کاری»، با انتشار مطلبی در صفحه اینستاگرامی خود نوشت: «دروغ چرا؟ این زخم، کاری بود. دست کم برای من که خیلی کاری بود، ولی به گواهی دیالوگ معروف فیلم سینمایی «سگ کشی» اثر استاد بیضایی با زخم باید ساخت، طول میکشه، ولی خوب میشه. با اجازه شما برای مدت کوتاهی در اینستاگرام نخواهم بود، هرچند مطمئنم خیلی زود دلتنگ این جهان پرآشوب خواهم شد. تا آن روز.»
پس از لحظاتی از انتشار این پُست حساب اینستاگرام این کارگردان از دسترس خارج شد. در روزهای گذشته، سریال «زخم کاری» با ممیزیهای فراوانی از سوی ساترا روبهرو شده و کارگردان و بازیگران این سریال با انتشار پستهای مشترک با عنوان «این زخم کاری نبود.» به این اتفاق واکنش نشان دادند. او از قسمت هفتم سریالش به طور مستقیم شروع کرد به نقد سانسور و اینکه اگر بخواهد ممیزیها و حذفیات سریالش بیشتر از اینها شود امکان دارد پخش مجموعه را متوقف کند که البته این اتفاق نیفتاد. زخم کاری اینجا همان هجمهها و نقدهای تندوتیزی است که مهدویان را لااقل در فضای مجازی از پا انداخته است.
خاطرتان هست او در جلسه نقد و بررسی «شیشلیک» در جشنواره فیلم فجر چطور به آن سؤال جنجالی پاسخ داد. پرسش این بود: «آیا قبول دارید یک شیشلیک خور حرفهای هستید؟ گاهی شیشلیک اینطرفیها را میخورید و گاهی شیشلیک آنطرفیها را.» مهدویان البته سعی کرد خودش را پوست کلفت نشان دهد و بگوید که این حرفها سرسوزنی روی اراده و همت و نگاه او به فیلم سازی تأثیر ندارد و ترجیح میدهد کار خودش را بکند، اما آدم مگر چقدر میتواند این حملات پی درپی را تحمل کند؟ برای همین اگر او نمیتواند از زیر بار پاسخ دادن به پرسش خبرنگاران در جشنواره فیلم فجر یا هر جشنواره دیگری در برود، اما در فضای مجازی که میتواند به خودش استراحت بدهد.
اصغر فرهادی را یادتان هست؟ جنجال فرهادی از نشست خبری فیلم «قهرمان» در جشنواره فیلم کن آغاز شد و پرسش سخت یکی از خبرنگاران درباره اینکه چرا درباره وقایع اخیر ایران موضع نمیگیرد. طبیعی بود که او طوری که دلش میخواست پاسخ بدهد، ولی خیلی زود این حرفها به محافظه کاری و ترس فرهادی تعبیر شد. صفحه اینستاگرامش بعد از آن حرفها انواع و اقسام نظرات را به خود دید. فرهادی ترجیح داد این بار بدون اینکه با کسی گفتگو کند همان جا بیانیه بدهد و با مردم حرف بزند. هرچند این کار فایده چندانی نداشت و خیلی از کاربران به هتاکی و حتی فحاشی به او ادامه دادند.
قبل از اینها اینستاگرام خداحافظی هنرمندان ایرانی زیادی را دیده بود. شاخص ترینش شهاب حسینی بود که به دلیل انتشار فیلم واکسن زدنش در آمریکا جنجال به پا کرده بود. بعدش هم طبق معمول کاربران ایرانی ریختنت توی صفحه اش و شروع کردند به بد و بیراه گفتن که چرا در زمانه بی واکسنی و زمانی که تعداد زیادی از هم وطنان کرونایی ات در بیمارستان جان میدهند آن وقت تو در بلاد کفر حاضر شدی واکسن بزنی؟ همین باعث شد او جمع کند و برای همیشه از اینستاگرام برود.
مصطفی زمانی هم گفته بود حوصله این فضا را ندارد. هر روز یا هر چندروز باید برود عکسی بگیرد و برای اینکه از خودش عکس بگیرد صبحها باید بلند شود برود آتلیه و برای همین ترجیح میدهد از این فضا برود. او در متن خداحافظی اش نوشته بود: «تصویر، زبان اشاره است. به طرق مختلف سعی کردم در این مدت درحد توان در خدمتتان باشم، اما نتوانستم ارتباط موردعلاقه ام را با شما برقرار کنم، دلم میخواد به همه تون بگم ثانیهای هم هست بذارید واسه زندگی خودتون نه من، چه تعریف چه انتقاد و چه…، اما متأسفانه به زبان تصویر قادر به انجام این کار نشدم، همه تون رو به خدای بزرگ میسپارم و در پایان نقل قولی میکنم از یک دوست آلمانی. پرسیدم چرا شما سوپراستار کم دارین؟ جواب داد: ما خیلی دیر گول میخوریم. دیر گول بخوریم. خداحافظ تا اطلاع ثانوی.»
فضای اینستاگرام روز به روز سمیتر و تحمل ناپذیرتر میشود. داغ شدن بازار شایعه، توهین و هتک حرمت به شخصیتها و اعتقادات، شکسته شدن حریمهای شخصی، دور شدن از زندگی واقعی و سوء استفادههای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، از جمله پیامدهای گاه، جبران ناپذیر اینستاگرام است. شاید به علت همین فضای مسموم و آلوده بود که بسیاری از هنرمندان و ورزشکارانی که اغلب از دنبال کنندگان زیادی هم برخوردار بودند، تصمیم گرفتند از این فضا خداحافظی کنند، اما مهدویان اولین نفر نیست و آخرین نفر هم نخواهد بود.